English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (4842 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
answer U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
answer U پاسخ به یک سوال
answering U پاسخ به یک سوال
answered U پاسخ به یک سوال
answers U پاسخ به یک سوال
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
come up with <idiom> U یافتن پاسخ
query U که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
queried U که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
queries U که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
querying U که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
solving U یافتن پاسخ یک مشکل
solves U یافتن پاسخ یک مشکل
solved U یافتن پاسخ یک مشکل
solve U یافتن پاسخ یک مشکل
problem U یافتن پاسخ برای مشکلی
problems U یافتن پاسخ برای مشکلی
calculated U یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد
problem U سوالی که یافتن پاسخ آن مشکل باشد
calculates U یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد
problems U سوالی که یافتن پاسخ آن مشکل باشد
calculate U یافتن پاسخ یک مشکل با کمک اعداد
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
answers U : پاسخ دادن
rejoin U پاسخ دادن
to make a response U پاسخ دادن
rejoining U پاسخ دادن
answer U : پاسخ دادن
rejoins U پاسخ دادن
answered U : پاسخ دادن
answering U : پاسخ دادن
rejoined U پاسخ دادن
responded U پاسخ دادن
responds U پاسخ دادن
respond U پاسخ دادن
rejoins U پاسخ دفاعی دادن
to answer in the a U پاسخ مثبت دادن
rejoining U پاسخ دفاعی دادن
rejoined U پاسخ دفاعی دادن
rejoinder U پاسخ دفاعی دادن
return a negative U پاسخ منفی دادن
to fail to provide an answer U درماندن در دادن پاسخ
rejoinders U پاسخ دفاعی دادن
rejoin U پاسخ دفاعی دادن
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
to beg the question U در پاسخ به پرسشی جاخالی دادن
readiness to report U امادگی برای پاسخ دادن
replying U پاسخ دادن جواب کتبی
reply U پاسخ دادن جواب کتبی
replied U پاسخ دادن جواب کتبی
replies U پاسخ دادن جواب کتبی
reply U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
answering U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
to respond to blackmail [a threat] U پاسخ دادن به باج گیری [ تهدیدی]
replies U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
responds U پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
replied U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
replying U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
answers U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
respond U پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
irresponsiveness U عدم امادگی برای پاسخ دادن
responded U پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
answered U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
answer U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
inquiries U ترمینالی که برای دستیابی و پاسخ دادن به فایلهای ذخیره شده روی کامپیوتر دور به کار می رود
inquiry U ترمینالی که برای دستیابی و پاسخ دادن به فایلهای ذخیره شده روی کامپیوتر دور به کار می رود
intelligence U 1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه
quoting U خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
statement U پاسخ
response [commentary] U پاسخ
replied U پاسخ
replication U پاسخ
response U پاسخ
counterplea U پاسخ رد
replies U پاسخ
representation [statement] U پاسخ
reaction [answer, commentary] U پاسخ
respond U پاسخ
in answer to U در پاسخ به
rebutter U پاسخ رد
responded U پاسخ
responsions U پاسخ
responds U پاسخ
replying U پاسخ
reply U پاسخ
item of written comment U پاسخ
negative reply U پاسخ رد
answerback U در پاسخ
responses U پاسخ
in reply to U در پاسخ
answer U پاسخ
answers U پاسخ
no U : پاسخ نه
answering U پاسخ
answered U پاسخ
anatomy response U پاسخ کالبدی
w response U پاسخ کلی
response threshold U استانه پاسخ
response time U زمان پاسخ
vaccum response U پاسخ غیابی
vab U پاسخ سمعی
response amplitude U دامنه پاسخ
plea U پاسخ دعوی
early answer U پاسخ زود
rejoinder U پاسخ دفاعی
pleas U پاسخ دعوی
voice answer back U پاسخ سمعی
response strength U نیرومندی پاسخ
oracle U پاسخ مبهم
oracles U پاسخ مبهم
answerback U پاسخ برگشتی
response duration U مدت پاسخ
answer mode U حالت پاسخ
answerable U پاسخ دار
response equivalence U هم ارزی پاسخ
response generalization U تعمیم پاسخ
reflection response U پاسخ قرینه
replier U پاسخ دهنده
response intensity U شدت پاسخ
response latency U نهفتگی پاسخ
response rate U سرعت پاسخ
response set U امایه پاسخ
anticipatory response U پاسخ انتظاری
whole response U پاسخ کلی
an a answer U پاسخ مثبت
answering U : جواب پاسخ
emitted response U پاسخ صدوری
manipulandum U ابزار پاسخ
operandum U ابزار پاسخ
discriminatory response U پاسخ افتراقی
delayed response U پاسخ درنگیده
moro response U پاسخ مورو
movement response U پاسخ حرکت
response differentiation U تفکیک پاسخ
original response U پاسخ ابتکاری
right answer U پاسخ درست
irresponsive U پاسخ ندهنده
rejoin U در پاسخ گفتن
answered U : جواب پاسخ
rejoins U در پاسخ گفتن
image response U پاسخ تصویر
impluse response U پاسخ ایمپولز
answer U : جواب پاسخ
rejoining U در پاسخ گفتن
frequency respone U پاسخ فرکانس
rejoined U در پاسخ گفتن
distal response U پاسخ دوربرد
to definitive answer U پاسخ قطعی
correct response U پاسخ درست
responsorial U پاسخ دهنده
preparatory response U پاسخ مقدماتی
calculation U پاسخ تقریبی
rejoinders U پاسخ دفاعی
solutions U پاسخ یک مشکل
solution U پاسخ یک مشکل
color response U پاسخ رنگ
conditioned response U پاسخ شرطی
running rate U اهنگ پاسخ
answers U : جواب پاسخ
popular response U پاسخ رایج
content response U پاسخ محتوایی
consummatory response U پاسخ پایانی
position response U پاسخ مکانی
phone U پاسخ به تماس در تلفن
galvanic skin response U پاسخ برقی پوست
he returned a negative U پاسخ منفی داد
conditioned avoidance response U پاسخ اجتنابی شرطی
conditioned emotional response U پاسخ هیجانی شرطی
phoned U پاسخ به تماس در تلفن
pure color response U پاسخ خالص رنگ
psychogalvanic response U پاسخ گالوانیکی- روانی
i pause for a reply U منتظر پاسخ هستم
response hierarchy U سلسله مراتب پاسخ
interrogator responsor U دستگاه پرسش- پاسخ
open ended question U پرسش باز پاسخ
achromatic color response U پاسخ رنگ بی فام
modulation frequency response U پاسخ فرکانس مدولاسیون
affirmative U پاسخ "بله " بود
high frequency responce U پاسخ فرکانس بالا
conditioned escape response U پاسخ گریز شرطی
electrodermal response U پاسخ برقی پوست
phones U پاسخ به تماس در تلفن
cer U پاسخ هیجانی شرطی
pilomotor response U پاسخ سیخ شدن مو
phoning U پاسخ به تماس در تلفن
inquiry system U سیستم پرسش- پاسخ
all or none response U پاسخ همه یا هیچ
answer [to something] U پاسخ [به چیزی] [راه حل]
s r psychology U روانشناسی محرک- پاسخ
stimulus response model U الگوی محرک- پاسخ
s r model U الگوی محرک- پاسخ
white space response U پاسخ به بخش سفید
calculation U پاسخ به یک مشکل در ریاضی
ucr U پاسخ غیر شرطی
unconditioned response U پاسخ غیر شرطی
stimulus response psychology U روانشناسی محرک- پاسخ
visual righting response U پاسخ تعادل دیداری
Recent search history Forum search
1tink and grow rich
1To be capable of quoting
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
1construed
1I need a reference so I came in office on friday to ask you if you can be one of my reference.
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1اصطلاحاترنگ قرمز به فارسب
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com